داستان انیمه
ویلیام سرفورت آرزو داره به قولی که به رفیق دوران بچگیش داده عمل کنه و تبدیل به یه جادوگر قدرتمند به اسم ماگِیا واندِر بشه. از اونایی که تو برج جادوگرها زندگی میکنن. اما مشکل اینجاست که حتی ساده ترین جادو رو هم نمیتونه اجرا کنه. واسه همین مجبوره با هیولاهای سیاهچال مبارزه کنه تا تو آکادمی جادویی رگاردن امتیاز بگیره. تازه انگار همینا کم بود که حالا باید با یه استاد قلدر هم که اذیتش میکنه، شمشیر زنی شو نشون بده!
درباره انیمه
این انیمه شامل عناصر جادویی، محیط مدرسه و با تصویری از یک فرد دستکم گرفتهشده، به جمع انیمههای این فصل اضافه شده است. ویل فرد چندان ویژه ای نیست، اما جاه طلبی بزرگی دارد. به نظر میرسد جادو بخش مهمی از دنیای آنها است، بنابراین به عنصری تکرارشونده تبدیل خواهد شد. شخصیت کولت کمی پر سروصدا است، هرچند به عنوان یک دوست از ویل حمایت میکند و او را یک فرد طردشده نمیبیند. به نظر من قسمت اول معمولی بود، اما مقدمهی خوبی برای داستان اصلی چید. ویل باید خود را فراتر از حرفهایش ثابت کند. در کلاس ویل که توسط پروفسور ادوارد سرفنس اداره میشود، استاد فضایی را القا میکند که ویل باید در برابر همکلاسی های ماهر در جادو که او را تا حد اخر اذیت میکنند، قد علم کند. تنها توسط کولت لوآر، دانشآموز دیگری از همان کلاس که به او علاقهمند است، نجات پیدا می کند. مقایسه ی جالبی بین رویارویی همکلاسیهای ویل با یک مینوتور کوتوله در سیاه چال که به طرز وحشتناکی شکستناپذیر است، حتی بهترین و ماهرترین دانشآموزان هم نمیتوانند از پس آن بربیایند، وجود دارد. این موضوع باعث میشود ویل علیه این هیولای غولآسا بایستد و با شمشیر زنی خود، که کمبود مهارتهای جادوییاش را جبران میکند، فراتر از منطقهی امن خود عمل کند و این باعث عصبانیت پروفسور ادوارد میشود.
داش قسمت ۴ بزار نزاشتی
تو این فصل بهترین انیمه از نظر همه چی
یکی از بهترین های این فصل.پیشنهاد میکنم دوست داران داستان های فانتزی شمشیر و جادو این انیمه رو ببینن.